این فیلم محصول سینمای مرکز بندرعباس است. بازیگران محلی در آن ایفای نقش کردهاند و ظاهرا گویش آنها هم محلی است. در واقع بالابان یک فیلم تلویزیونی است که تنها در شرایط غیرطبیعی اکران میتوانست اکران عمومی شود. قرارداد اکران فیلم بالابان در گروه سینمایی استقلال به ثبت رسیده و بعید است پخشکنندهاش نداند این فیلمی نیست که بتواند در اکران موفقیتی کسب کند. میماند ذکر این نکته که سازنده بالابان اعتماد به نفس بالایی دارد که میگوید فیلمش برای مخاطب گسترده ساخته شده است.
فروش خوب «خوابم میآد» پس از مدتها کسادی گیشه، رونقی به سینماها داده است و این خوب است ولی نباید فکر کنیم با اکران یک فیلم پرفروش همه چیز گل و بلبل شد و بحران ریزش مخاطب پایان یافته است. باید به این نکته توجه کرد که سینمای ایران در سال91 چند فیلم مخاطبپسند دارد و چگونه خواهد توانست شکست مطلق اغلب فیلمهای اکرانشده در فصل بهار را جبران کند. اگر بخواهیم واقعبین باشیم باید اعتراف کنیم که فیلمهای زیادی برای توفیق تجاری در چنته نداریم. الان همه از «کلاهقرمزی و بچه ننه» به عنوان امید گیشه تابستان نام میبرند ولی جز این فیلم به چند اثر سینمایی دیگر میتوان اشاره کرد که پتانسیل جذب مخاطب گسترده را دارند و در عین حال مشکلی برای اکرانشان وجود ندارد. تقریبا همه فیلمهایی که به نظر میرسد بتوانند چراغ گیشه را روشن نگاه دارند، به دلایلی دچار مشکل هستند. سینمای ایران سال91 را چگونه به پایان خواهد رساند و در نهایت برای گیشه سال91 چه سرنوشتی را باید متصور شد؟
تولید فیلمهای فاخر که با بودجههای کلان جلوی دوربین میروند بر چه مبنایی صورت میگیرد؟ عنصر جذابیت تا چه اندازه در این پروژهها لحاظ میشود؟ چه طیفی از سینماگران میتوانند از موهبت تولید پروژهای فاخر برخوردار شوند؟ فیلمی که با 5میلیاردتومان هزینه ساخته میشود باید دستکم 10میلیاردتومان بفروشد تا هزینه تولیدش بازگردد. آیا چنین فیلمی در سینمای ایران ساخته میشود؟ آیا بازگشت سرمایه در پروژههای دولتی اساسا مفهومی دارد؟ با این پولها که صرف تولید فیلمهایی اغلب خنثی و بیکارکرد میشود چه کارهایی میتوان انجام داد؟ چرا فیلمنامه تاریخی یک کارگردان شاخص و باتجربه سالهاست در انتظار دریافت بودجه به سر میبرد و به راحتی برای فیلمی که سازندهاش یک اکشن ضعیف و یک کمدی سخیف در کارنامه دارد بودجه و امکانات فراهم میشود؟ بررسی موضوع شایستهسالاری در سینمای ایران، میتواند پاسخ همه این سؤالات را به ما بدهد.
انگار همین دیروز بود که شمقدری در ساختمان میدان بهارستان مستقر شد و با اعتمادبه نفس فیلمهایی را رفع توقیف کرد، وعده احیای سینمای ایران را داد و البته تا توانست از عملکرد مدیران سابق سینمایی انتقاد کرد. حالا کارنامه سهساله او و همکارانش پیش چشم ماست و اگر در یک سال باقیمانده کارها بر همین روال پیش برود بعید است بتوان به دوران مدیریت شمقدری بر سینمای ایران نمره قبولی داد. از وضعیت نگرانکننده تولید گرفته تا آشفته بازار اکران و تعمیق و دامن زدن به اختلافات سینماگران و انبوهی مشکل و معضل دیگر جایی برای دفاع از کارنامه کارگردان «توفان شن» باقی نگذاشته است.